دوستش دارم
|
|
میدونم یکی دوماهی میشه که ندیدیش خسته شدی حال نداری دیگه دوست نداری زندگی کنی از بس که تنهایی پیش خودت میگی اون که عاشقم نیست واسه چی من دوسش دارم وعاشقشم اصلا ازش خوشم نمیاد ولش کن دیگه دوسش ندارم بعد از چند روزی که میگذره حالا تقریبا 2 ماه میشه که تنها تر شدی یه دستی روبه خدا باز میکنی می گی خدا من عاشق تو شدم دوسم داشته باش بعد از دورکت نماز و تموم شدن ماه رمضان بیدار میشی میبینی عید شده ساعت می بینی 9 صبح با خودت میگی وای مسجد/ نماز عید همش یادم رفت خدایا ببخشم که نتونستم بیام به دیدنت مثل اینکه هنوز عاشقت نشدم راهش روبهم نشون بده بعد از چند ساعت که داری قدم میزنی یه دفعه یه چیزی می بینی که خشک میشی ونمی تونی نفس بکشی آره درست فهمیدی خودشه عشقت که گفتی دیگه دوسش نداری ولی هالا با دیدنش نفست سخت تر بیرون میاد سعی میکنی بیشتر نگاش کنی ومی بینی که نه نمی تونی دوستش نداشته باشی رو به خدامیکنی ومیگی ممنون که راه و نشونم دادی. .jpg)
نظرات شما عزیزان:
|
جمعه 18 مرداد 1392برچسب:, |
|
|
|